
درنگی کن در آغوشم که امشب
فروزانست بزم عشق دیرین
نمی خوابیم و می نوشیم تا صبح
ز جام بوسه ها ، بس راز شیرین …

دوست مزرعه ی سرسبزی است که با امید و عشق در آن بذر می افشانی و
با سپاس آن را درو میکنی .

درنگی کن در آغوشم که امشب
فروزانست بزم عشق دیرین
نمی خوابیم و می نوشیم تا صبح
ز جام بوسه ها ، بس راز شیرین …
دوست مزرعه ی سرسبزی است که با امید و عشق در آن بذر می افشانی و
با سپاس آن را درو میکنی .